سفارش تبلیغ
صبا ویژن











آسمان مال من ...

دست فروش کنار خیابان، در کمتر از سه دقیقه بساطش را پهن می کند و با چند تا جنس درجه دو و سه، سر مشتری ها را گرم زیر قیمت بازار می دهد: نرخ را می شکند تا شب دست پر برود خانه.

اگر همین دست فروش، کاسبی بخور و نمیرش پا بگیرد، دیگر به گوشه پیاده رو رضایت نمی دهد و مغازه ای دست و پا می کند .

تصور کنید پرنده اقبال بنشیند روی شانه ها او و دنیا به کام او بگردد، آن وقت کار و خانه را با هم یکی می کند و می رود در صف تولید کننده ها و مشتری هایش به جای یه محله می شوند یه شهر ، یک کشور و ...
دنیای نویسندگی، شبیه دنیای دست فروشی و کار خانه داری است. اگر نویسنده، دست تنها و با سرمایه کم، به میدان بیاید، خیلی زود حرف هایش تمام می شود و معرکه را به حریف، واگذار می کند . تولید نوشته، مایه می خواهد تا بشود برای تولدش جنش گرفت و آن را روی دست ها بالا برد و به همه نشان داد .

یک: سرچشمه آب حیات:
« ندا ... ندایی آشنا- گوش کن! این لحن را می شناسی «ادعونی استجب لکم»

دست ها در حال قنوت، کرشمه آبی آسمان را به قیمت عشق می خرند.
وقتی تشنه می روی کنار چشمه، لذت سیراب شدن را با تمام سلول های بدنت می چشی . قلم های پرکار، زیاد تشنه می شوند و همیشه به دنبال آب حیاتند. و آن را پیدا نمی کنند‍؛ جز در سرچشمه وحی. وقتی آیه آیه کتاب آسمانی، بر روی نوشته ها می بارد، زمین های خشک و خسته اندیشه زنده می شوند .

«حمید هنرجو» برای اتمام حج و طواف، نوشته اش را به زیارت آیه استجابت برده است.

 

دو: موسیقی روح های بزرگ
«شعر» موسیقی روح های بزرگ است . (ولتر)
گاهی می شود یک کتابخانه را در یک بیت، خلاصه کرد. درج شعر، کار آفتاب می کند و حل آن به شیوه مهتاب، طراوت می بخشد.
جهان با چشم های عاشق
بیا تا جهان را تلاوت کنیم ( سلمان هراتی)
جهان پر است از اشارت های پیدا و پنهان و اهل بشارت آنان اند که این اشارات ها را می دانند ( شیخ اجل)‏
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست ( حافظ)

ادامه دارد

 


نوشته شده در دوشنبه 87/9/18ساعت 9:1 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak