سفارش تبلیغ
صبا ویژن











آسمان مال من ...

تاریخچه
اُشوه، متولد سال 1931 میلادی و متوفای 1990 می باشد. وی در روستای «کوچوادا» در استان مادیاپرادش هند به دنیا آمد و به گفته خودش در 21 سالگی در پی حادثه ای به اشراق رسید. او در سال 1953 از دانشگاه سائوگر در رشته فلسفه دانش آموخته شد و در سال 1974 در یونای هند، مرکزی برای آموزش مراقبه تاسیس کرد.
نشریه سالندی تامیز در لندن، او را به عنوان «یکی از هزاران آینده ساز قرن بیستم» و نشریه ساندی میددی تایمز هندوستان، او را به عنوان یکی از ده موردی که سرنوشت کشور هند را تغییر داده اند، در کنار گاندی، نهرووبودا نام برده است. اشو در سال 1980 با دعوت مریدانش به نام سان سین (دوست داران عشق) به آمریکا رفت؛ ولی به دلیل استقبال از تعالیمش در آن جا ماندگار شد. او مردی هرزه و فاسد الاخلاق بود و انحرافات جنسی در او به حدی رسید که حتی پیروانش معتقدند که فساد او به قدری بالا گرفت که ارزش های جامعه آمریکا را زیر سوال برده بود. به همین خاطر سران آمریکا به واسطه احساس خطری که از فساد اخلاقی و جنسی او می کردند، او را در سال 1985 میلادی از آمریکا اخراج کردند .
اشوه، هفت هزار سخنرانی کرده که سخنانش در هفتصد و پنجاه کتاب گردآوری شده است. مریدانش سخنانش را نوشته اند؛ ولی اشوه اجازه ویرایش به سخنان را نداده و گفته است مطالب را همان طور که کفته ام باید به دیگران و نسل های آینده منتقل شود. از میان هفتصد و پنجاه کتاب، حدود هفتاد کتاب _ از جمله کتاب مراقبه های اشو که یکی از مهم ترین کتاب های اوست _ به فارسی ترجمه شده است. اشوه، جملات بسیار زیادی در باب عشق دارد. حاصل هفتاد کتاب اشوه در یک جمله می توان بازگو کرد: عشقی که اشو از آن می گوید این است که عشق همانند درخت است. درخت دو سر دارد؛ از یک طرف ریشه در زمین دارد و از سوی دیگر برگ ها، تنه و شاخه به سمت آسمان .
اشو می گوید به میزانی که ریشه درخت در زمین فرو رود، شاخه های آن به سمت آسمان بلند می شود. نسبت عکس است میان ارتفاع شاخه و ریشه دواندن ریشه در درون خاک.  عشق، تعالی است اما از خاک شروع می شود، اگر عشق در خاک جایی نداشته باشد، هرگز به آسمان بلند نمی شود (مانند درخت). از این رو، عشق با قداستی که شروع می شود به عشق خاکی می رسد.
عشق خاکی، عشق زمینی است و عشق زمینی که اشو از آن می گوید چیزی جز سکس نیست.
لذا پایان معنویت و نهایت عرفان اشو عشق است؛ آن هم عشق زمینی و دنیوی ( یعنی سکس)
عرفان اشو، عرفانی بدون شریعت است؛ عرفان بدون خدا!
چنان که از سخنان او بر می آید و همگان بر آن اتفاق دارند، او شخصیتی بسیار متکبر و مغرور بود؛ به گونه ای که حتی پیروان او می گویند که اعاهایش گوش فلک را کر می کرد و روح انسان از شنیدن آن همه خودستایی آزرده می شد.


ادامه دارد


نوشته شده در پنج شنبه 87/9/28ساعت 10:29 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak