سفارش تبلیغ
صبا ویژن











آسمان مال من ...

به مظلومیت شهدای زنده

خواب دیدی شبی که جلادان ، فرش دار الخلافه ات کردند
گردنت را زدند با ساتور، به شهیدان اضافه ات کردند
می خروشیدی: این که می بینید، شیمیایی است ،‏مومیایی نیست
نه ! ابوالهول ها نفهمیدند، متهم به خرافه ات کردند
چارده سال می شود ... یا نه ! چارده قرن ،‏سخت می گذرد
بی قراری مکن، خبر دارم، سرفه ها هم کلافه ات کردند
زخم و کپسول های اکسیژن ،‏چه می آید به صورتت مومن!
تو بدانی اگر که تاول ها چقدر خوش قیافه ات کردند
شهرها برج مست می سازند،برج ها بت پرستی می سازند
شرق ما حیف، غرب وحشی شد، محو در دود کافه ات کردند
فکر بال تو را نمی کردند، روح ترخیص می شد از بدنت
و تو بالای تخت می دیدی، کفنت را ملافه ات کردند
جا ندارند در هبوط خزه، سروها - جمله های معترضه  -
زود رفتی به حاشیه ای متن زود حرف اضافه ات کردند.

(عباس احمدی)


 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 86/2/27ساعت 10:41 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

 

نیایش - با طعم سیب های بهشتی

نیایش
با طعم سیب های بهشتی

الهی ! از آن روز که با تو پیمان بستم تا به امروز بر سر کویت نشستم و پیمان نشکستم. دل به مهر تو دادم و زبان جز به ذکر تو نگشادم. هر گاه هوی و هوس ، پرده غفلت بر دیده ام کشیده و جان در حجاب ظلمت به ضلالت رمیده، دل در قفس تنگ سینه، بی قرار شده و (الست بربکم ) آشکار گشته ، پرده ظلمت ، دریده و آفتاب مهرت درخشیده و دل و جان با یادت به سر منزل مقصود رسیده ، ( الا بذکر الله تطمئن القلوب ) را به عینه دیده .
الهی ! من بر سر پیامنم تا توانم؛ تو آنچنان رسان به سامانم که لایق آنم .
الهی! آنان که دل از کوی تو برداشته اند و دیده از روی تو ؛ آن دل و دیده را در کدامین وادی به ودیعه گذاشته اند !؟
الهی ! دل و دیده به تو دادم و جان در طبق مهر تو نهادم و تقدیم پیشگاه جمال بی مثال تو کردم؛ این تحفه حقیر از کمترین بنده سراپا تقصیر بپذیر.
گر برانی به که روی آرم ، ور نخوانی سر بر کدامین کوی گذارم ؛ که بی تو آواره کوی و بازارم و درمانده بی کس و زارم .
الهی ! یسبح لله تصنیف زیبای خلقت است و تصدیق والای حقیقت و نغمه دلربای عاشق و جلوه جان فزای معشوق . چگونه تو را نسراید آن که جز پرتوی از جمال تو را ننماید.
الهی ! به نگاهی ، جان ما شادان ، دل ما درخشان ، درد ما درمان ، و روی ما خندان ساز.

عشقت چو به جوش آید
وصلت همه نوش آید
از جان جهان هر دم
لبیک به گوش آید

الهی ! خوبرویان نغمه آزادی سرودند و در سایه سار آزادگی غنودند. از زلال قرآن نوشیدند و لباس ایمان پوشیدند و در وصل جانان کوشیدند، ما را به آنان که جز آستان دوست نبوسیدند و جز از گلستان دوست نبوئیدند ، ببخشای . (آمین )


نوشته شده در دوشنبه 86/1/27ساعت 10:1 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak