سفارش تبلیغ
صبا ویژن











آسمان مال من ...

 

در کمال آرامش

نفس و تن خود را به چنین زندگی ای عادت داده بود که اگر پیش آمدی غیر عادی روی نمی داد همواره در کمال آرامی و خرسندی ، بی هیچ نگرانی روزگار می گذراند . با چنان قناعتی زندگی می کرد که گمان می کنم هر کس می تواند با کار خود مبلغی را که او برای زندگی روزانه لازم داشت به آسانی به دست آورد. غذا چندان به کار می برد که خوردن برایش مایه لذت باشد و تا گرسنه نمی شد دست به طعام نمی برد و از این رو نان خورش، اشتهایش بود.
از همه آشامیدنی ها لذت می برد ؛ زیرا تا تشنه نمی شد چیزی نمی نوشید. اگر به مهمانی خوانده می شد از خوردن و نوشیدن چیزی، جز برای رفع گرسنگی و تشنگی خودداری می کرد و به کسانی که از خودداری ناتوان بودند ، پند می داد که چیزهای محرک اشتها دست باز دارد و معتقد بود که زیاده روی در خوردن و نوشیدن ، معده و دماغ و نفس را تباه می کند .


نوشته شده در شنبه 86/1/25ساعت 11:14 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

ای دختر عقل و خواهر دین !
وی گوهر درج عز و تمکین !
عصمت شده پای بند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت !
ای میوه شاخسار توحید!
همشیره ماه و دخت خورشید!
وی گوهر تاج آدمیت !
فرخنده نگین خاتمیت !
شیطان به خطاب (قم) براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جای حواست
ناموس خدای جایش اینجاست
اندر حرم تو عقل ماتست
زین خاک که چشمه حیاتست
جسمی که دراین زمین نهان است
جانی است که در تن جهان است
این ماه منیر و مهر تابان
عکسی بود از قم و خراسان
ایران شده نور بخش ارواح
مشکات صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دلا چه پرسی
حق داند و وصف عرش و کرسی
هر کس به درت به یک امیدی است
محتاج تر از همه (وحیدی) است

قصیده ای از آیت الله وحید خراسانی


نوشته شده در پنج شنبه 86/1/23ساعت 9:8 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

 

برکات ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم


ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم و دفن پیکر مطهر آن بانوی بزرگ دراین شهر آثار و برکات فراوانی را به همراه داشته است . از لحظه ورد نبیره رسول خدا(ص) به قم پیوسته این شهر از جهات فرهنگی، سیاسی ، اجتماعی ، عمرانی و اقتصادی رو به رشد و پیشرفت نهاده است . تاثیر این واقعه تاریخی را می توان با مطالعه زوایای تاریخی این شهر به دست آورد . برکات این بانوی مجلله در شهر قم آنگاه به اوج می رسد که بدانیم تاثیر وجود آن حضرت در تحولات تاریخی و فرهنگی و مذهبی و اجتماعی نه تنها در محوده یک شهر بلکه گاهی در کل کشور ایران بوده و یا دست کم وقایع و حوادث کشور ایران به نوعی مرتبط به شهر قم می باشد .

برکات حضرت معصومه (س) در شهر قم و تاثیر این شهر بر کل ایران آن چنان مهم بوده و هست که سال ها دل و دیده میلیون ها زائر و مجاور و جهانگرد را به خود مشغول داشته است . این تاثیر نه تنها برای زائران مشتاقی که از راه های دور به عشق زیارت مرقد مطهر این دخت عصمت و یادگار امام موسی کاظم (ع) با ارادت خالصانه به آن مکان مقدس می شتابند ملموس است بلکه حتی برای کسانی که با انگیزه های غیر مذهبی وارد این مکان شده اند و یا از این دیار عبور کرده اند پر جازبه و شگفت انگیز بوده است.

بعد از ورود حضرت معصومه (س) به قم و دفن پیکر مطهر آن حضرت در این سرزمین ، علویان و سادات بیشتری به این شهر روی آورند ؛ توجه شیعیان به این نقطه فزونی یافت و علما و مشاهیر شیعه در طول تاریخ به این مکان مقدس توجه نشان دادند مهاجرت به این شهر زیاد شد و موقعیت مذهبی قم تثبیت و استحکام تاریخی یافت .

قم با این ویژگی ها در میان شهرهای شیعه نشین از شهرت جهانی برخوردار شد و یکی از شهرهای مهم جهان اسلام به شمار آمده و از مراکز مهم فرهنگی و فقهی شیعه گردید و از همه مهم تر به عنوان هسته مرکزی و پایگاه اصلی بزرگترین و با شکوه ترین انقلاب در تاریخ جهان گردید .
در این جا به فهرست برخی از نتایج ورود حضرت معصومه(س) فهرست وار اشاره می شود

1. گسترش شهر قم
2. اهمیت یافتن قم
3. استحکام مذهبی قم
4. کثرت سادات در شهر قم
5. پروش علمای بزرگ شیعه در شهر قم
6.حوزه علمیه قم
7. توجه به امامزادگان
8. انقلاب اسلامی ایران


 

 


نوشته شده در پنج شنبه 86/1/23ساعت 8:37 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

جمعه شان را فروخته اند
شنبه هایشان را نیز
یکشنبه هایشان را هم
و خواهند فروخت تمام هفته شان را
و درخت سدر پرچم لبنان را
که چوب مرغوبی دارد
جوانان لبنانی در (مارون الراس) جان بازی می کنند
جوانان عرب در ( الشباب ) دبی، فوتبال
آهای!
شما که غیرتتان به (بحر المیت ) می ریزی
سر بوش را بیاورید برای کنفراس سران
و صبحانه
املت (اولمرت ) بخورید
سران شبه قاره، تمر هندی بمکند
و اندونزی روی خط استوا لم بدهد
کرزی! آسوده بخواب
ژنرال مشرف، مُشرف به اوضاع است
.....
نظر سنجی ها نشان می دهد
99 درصد دنیا از صهیونیسم متنفرند
98 درصد دنیا از بوش و بلر
اما 100 درصد جانشان را دوست دارند
و پیتزا را
 و شنا در ساحل صور را
به صلاح: صلاح الدین نیست
که بیاید به میدان
حتی اگر
صبر ایوب تمام شده باشد
شاید دست به دامان رابین هود شوند
یا ناتو
یا امیر عبدالله
که تقبل کرده پول MRI کودکان زیر آوار قانا را یا مبارک - رامسس چهل و هشتم -
که حساب کرده کرایه بولدوزرها را
....
و لبنان خواهد ماند
چرا که پرچمش سرخ است
و سدر
درختی همیشه سبز
کودکانمان چشمانی درشت خواهند داشت
تا زودتر به تاریکی عادت کنند
 و هر شام
با اسطوره سید حسن نصرالله
به خواب خواهند رفت .

عباس احمدی


نوشته شده در چهارشنبه 86/1/22ساعت 11:58 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

چند روزش را نمی دانم ... از فاطمه خوش نما

حالم گرفته بود . چند روزش را نمی دانم ، ولی علتش را چرا!
تقریبا مطمئن بودم از آن روزی که فهمدیم یکی از بچه ها در خانه اش بخاری که پیشکش ... شام شب هم ندارند ، حالم گرفته شد . حدودا یک ماهی طول کشید تا توانستم با کمک بقیه طلبه ها پول یک بخاری را جور کنم . هر کس به مقدار توانش چیزی داده بود!

با وسواس زیادی بخاری ها را نگاه می کردم . دروغ چرا، بیشتر از شکل و شمایل ظاهری ، قیمتش مهم بود !
بالاخره توانستم یکی را انتخاب کنم . اما مقدار قابل توجهی پول کم داشتم ‍، دوباره دلم گرفت و حالم بد شد. کاری از دستم بر نمی آمد ، کمی در خیابان قدم زدم . از جلوی ویترین یک جواهر فروشی رد شدم . برگشتم و دوباره نگاه کردم ، ناگهان چیزی در ذهنم برق زد . وارد جواهر فروشی شدم . یکی از النگوها ار از دستم در آوردم و روی پیشخوان مغازه گذاشتم . پول را گرفتم و با خوشحالی از جواهر فروشی بیرون آمدم.
آن قدر خوشحال بودم که متوجه دور و برم نبودم ، تند تند راه می رفتم و در افکار خودم غرق بودم که ناگهان صدایی توجه مرا جلب کرد . یک نفر که سرش را از یک موبایل فروشی بیرون آورده بود مرا به اسم می خواند . خوب که نگاه کردم ، شناختمش . یکی از بچه های مدرسه بود . از آن طلبه های فرهنگ ساز! و به قول خودش مدرنیته! خیلی ناراحت بود ، چند روزش را نمی دانم ولی علتش را چرا . خودش می گفت : به هر دری زده است وام قرض الحسنه ، حساب بانکی ... اما نشد که نشد. گوشی را می گفت .
نمی شد . با این پول ها که نمی توانست گوشی بخرد . به او پیشنهاد دادم یک دستگاه ارزان تر انتخاب کند . می گفت : نمی شود ، دستگاهی که دوربین ، بلوتوث ، قابلیت ضبط و پخش mp3، کارت حافظه؛ و هزار و یک امکانات دیگر نداشته باشد به کارش نمی آید .
خداحافظی کردم .
من خیلی خوشحال بودم ، اما او ناراحت بود . چند روزش را نمی دانم . ولی علتش را چرا ً



 


نوشته شده در دوشنبه 86/1/20ساعت 12:26 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

وی در یک روز ... به دنیا آمد و از همان لحظه که چشم باز کرد شروع کرد به گریه کردن، تا اینکه پرستار یک سکه 50 ریالی در دهان او گذاشت و ازآنجا بود که طمع پول را چشید و فکرهای پلیدی در ذهنش ....

تا اینکه کمی بزرگ تر،   نوبت خوردن شیر خشک شد او با جمع کردن شیرخشک ها و فروختن آن به قیمتی گزاف به بچه های شکمو اولین پرونده اقتصادی خورد را رقم زد و با دادن شکلات به بچه های دیگر آن را ساکت نگه می داشت ...

ادامه دارد


نوشته شده در دوشنبه 86/1/20ساعت 11:59 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

شخصی از حضرت رسول (ص) از فقر سوال کرد، حضرت فرمود: خزینه ای است از خزاین خدا. بار دوم پرسید، فرمود: کرامتی است از خدا. بار سوم باز پرسید، فرمود: چیزی است که نمی دهد خدا آن را مگر به پیغمبر مرسل یا مومنی که در نزد خدا کریم باشد و فرمود که : در بهشت غرفه ای است از یک دانه یاقوت سرخ که اهل بهشت نگاه به آن می کنند ، چنان که اهل زمین به ستارگان نظر می کنند. داخل آنجا نمی شود مگر پیغمبر فقیر یا مومن فقیر. از آن حضرت مروی است که : در روز قیامت فقرای امت من از قبر برنخواهد خواست مگر با جامه های سبز و گیسوان ایشان به در و یاقوت بافته شده خواهد بود. چون پیغمبران ایشان را ببیند، گویند: این ها ملائکه اند، وملائکه ایشان را ببینند، گویند: پیغمبرانند ایشان گویند: ما نه پیغمبریم نه ملک، بلکه طایفه ای از فقرای امت محمدیم. گویند: شما به چه عمل به این مرتبه رسیدید؟ ایشان جواب دهند: ما اعمال بسیار نداشتیم و روزها به روزه و شب ها به عبادت نگذراندیم، ولیکن نماز پنج گانه خود را به جا آوردیم و چون اسم محمد را می شنیدیم اشک ها بر رخسارهای خود فرو می ریختیم.

معراج السعاده، ص 381


نوشته شده در پنج شنبه 85/12/24ساعت 10:4 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

عشق موعود
می سوخت به سبک شمع، نه دود نداشت
می مرد ولی زخم نمک سود نداشت
بر وعده وعید عقل دل خوش می کرد
آن جامعه ای که عشق موعود نداشت

قبر بی نشان
یک
روز به آخر جهان مانده بیا
دل، یخزده روی دستمان مانده بیا
دنیا همه گور عاشقان است ، بیا
یک قبر هنوز بی نشان مانده بیا

تبار عاشقی
تنهایی و عاشقی، تبارم این است
خون خوردن و انتظار، کارم این است
دو چشم همیشه خیس با یک دل تنگ
آقا همه دار و ندارم این است

مکتب عشق
سرمایه عاشقان هستی ناز است
با هیچ کسی مگو که این یک راز است
از شور دعای ندبه اش فهمیدم
که مکتب عشق ، جمعهها هم باز است

عباس احمدی


نوشته شده در پنج شنبه 85/12/24ساعت 9:47 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

مفهوم شناسی
وراثت از نظر لغوی عبارت است از ارث بردن و انتقال حقوق و از نظر اصطلاحی عبارت است از نیروی طبیعی در موجود زنده که به وسیله آن صفات از اصل به نسل منتقل می شود خواه این صفات مخصوص این نسل باشد خواه مشترک میان تمام افراد این نوع یا بخشی از آن ها باشد .

قانون وراثت تا حدود وسیعی بر جهات جسمانی و روحانی انسان حاکم است و این قانون نیز با موضوع ازدواج و انتخاب همسر برای تولید نسل رابطه مستقیم دارد که راهنمائی های قرآن و احادیث را در این باره نباید از نظر دور داشت .

شرایط همسر شایسته و اهمیت آن از نظر تولید نسل سالم و صالح
در مورد انتخاب همسر به منظورایجاد و تولید نسل سالم و صالح احادیث و روایات فراوانی وجود دارد که بسیاری از آنها حاکی از اهمیت قانون وراثت و تاثیر عامل محیط می باشد. پیامبر اسلام برای تولید نسل بهتر دقیق ترین نکات را در امر انتخاب همسر گوشزد فرموده است .

شرایط همسر شایسته
1. تدین و تعهد .
2. حسن خلق
3.حسن خلقت چهره و اندام یا زیبایی و شادابی :
که این امر غالبا به کمک دین می آید و باعث جلوگیری مرد از انحراف و خلاف عفت می شود به این معنی که زیبایی زن غالبا مرد ها را از اجرای تمایلات غیر مشروع باز می دارد . پیامبر اسلام(ص) برای اطمینان خاطر مرد از زیبایی زن اجازه داد پیش از ازدواج مرد او را ببیند تا خاطر وی از نظر زیبایی و دلپسندی زن مطمئن گردد.
رسول اکرم فرمود:
( بهترین زنان شما زنی است که وقتی همسرش او را می نگرد شاد و مسرورش گرداند.)
4. زن ولود باشد
5. اصالت خانوادگی

شرایط انعقاد نطفه
بعد از انتخاب همسر شایسته و صالح حال نوبت به انتقال نطفه از پدر به مادر و شرایط خاص آن است که عامل مهم وراثت است .
1. در آن موقع مواظب باشد که با تخیل بد دستخوش وسوسه های شیطان نشود .
2. فرد باید مواظب باشد که غذای حرام نخورد و حتی غذایش شبهه ناک نباشد .
سهم مادر در تربیت پیش از تولد فرزند به مراتب بیشتر از پدر است .

(وظیفه مرد در تولید مثل کوتاه است؛ ولی از آن زن تقریبا 9 ماه به طول می انجامد . در این مدت به وسیله موادی که با خون مادر پس از تصفیه در خون به او می رسد‍، تغذیه و رشد می کند .

 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 85/12/24ساعت 9:39 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

به طلبه جماعت زن نمی دهم!

جوابم را دادند ، خیلی زود، این دفعه دومی است که به خواستگاری می روم .
یکی می گفت : به طلبه جماعت زن نمی دهم . آن یکی می گفت : حالا اگر ملبس نبودید، می شد کاری کرد ... دلم خیلی گرفته . خسته شده ام ، گوشه کنایه فامیل کم بود ... این مسئله هم شده قوز بالا قوز. احساس می کنم کم آوردم . صبرم تمام شده ، اما راهم و هدفم را دوست دارم .
استاد به حرف هایم گوش داد و بدون این که چیزی بگوید، یک انگشتر عقیق به من داد و گفت : برو با این انگشتر سبزی بخر . خیلی تعجب کرده بودم ، اما چیزی نپرسیدم . به اولین سبزی فروشی نزدیک مدرسه رفتم ، انگشتر را روی میز فروشنده گذاشتم و گفتم: یک کیلو سبزی خوردن!
فروشنده انگشتر را برداشت و با تعجب نگاه کرد . با لحن تمسخر آمیزی گفت : پسر جان حالت خوب است ؟ برو با هم قد خودت شوخی کن !
به حجره استاد برگشتم و ماجرا را برایش تعریف کردم . استاد گفت : این بار به بازار جواهر فروشان برو و این انگشتر را بفروش .به اولین مغازه جواهر فروشی که رسیدم وارد شدم انگشتر را روی پیشخوان گذاشتم. جواهر فروش با دقت و وسواس خاصی انگشتر را زیر و رو کرد . با تعجب فراوان و لبخندی که نمی توانست پنهانش کند گفت : آقا شما این عقیق یمانی را از کجا آورده اید؟ می دانید چقدر نایاب است؟ من چند سال است دنبال چنین چیزی می گردم . قیمتش هر چه باشد می پردازم.
پیش استاد برگشتم و این بار هم ماجرا را تعریف کردم . استاد گفت : با خودت فکر کرده ای چرا سبزی فروش با این انگشتر یک کیلو سبزی نداد در حالی که جواهر فروش حاضر شد چنین بهایی بپردازد؟ عزیزم، بها و ارزش آن انگشتر را جواهر فروش می داند و بس ! حال حکایت توست، خودت را به سبزی فروش نشان می دهی به تو اهمیتی نمی دهد.اما اگر جواهر شناسی را پیدا کنی، زن که خوب است ، جانش را هم برایت می دهد!
از آن روز به بعد دیگر احساس خستگی نمی کنم و دیگر دلم نمی لرزد.


نوشته شده در سه شنبه 85/12/8ساعت 11:49 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak