سفارش تبلیغ
صبا ویژن











آسمان مال من ...

آن روزها ، که اشک ها و لبخندها به هم می پیوست و سرو قامتان این دیار شقایق فام، با عبوری شهاب گونه از آسمان ، خط سرخی به جای می گذاشتند، آن روزهای سرشار از صمیمیت ، آن روزهای آب و آیینه و قرآن ، ققنوسی دیگر بر فراز آسمان بال گشود و از کهکشان خاکیان گذشت و به محضر افلاکیان رسید .
او که هنوز کوه ها و دشت ها ، حدیث شوق او را آواز می گویند . پرستوها ، هر روز ، بامداد را با پروازی که او به آنان آموخت حس می کنند و نسیم ، هر پگاه ، نوای غریبانه کوچش را از میان ماهورها، در نای خود می دمد . غروب ، یاد و خاطره او را در جام افق می ریزد و سرخ ، آن را می پوید . خلبان شهید کشوری که در حماسه های خویش جاودانه شد و از پرنده آهنین خود ، بر هودج شهادت نشست و تا بی نهایت نور پرکشید.
یادش که یادآور همه پروازهای سرخ است ، گرامی و پاینده و نامش هرگز از دفتر غروب و نسیم و پرستو، دور مباد !  


نوشته شده در جمعه 85/10/22ساعت 7:0 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak