آسمان مال من ...
اخلاص و یکرنگی رمز موفقیت مومنان خداجوست . به جرات می توان گفت بزرگ ترین رمز موفقیت امام خمینی (ره) در بی نظیرترین انقلاب معاصر خلوص نیت و خدامحوری ایشان در به در به ثمر نشاندن این انقلاب عظیم بود . به جاست اینک که بیست و هشتمین بهار سبز آزادی مان را در سایه سار بیرق همیشه برافراشته ولایت فقیه به جشن نشسته ایم برای درک بهتر و لو اندک به بررسی این موضوع در زندگی فردی و اجتماعی ایشان بپردازیم . اخلاص در رفتارهای فردی و اجتماعی امم خمینی (ره) تندیس اخلاص بیکران خلوص التماس دعا
یکی از نزدیکان امام می گوید : امام در دورانی که در ترکیه بود مطالبی به تحریر الوسیله افزود . این کتاب در ابتدا همان وسیله مرجع عالیقدر اقا سید ابوالحسن بود . امام بر آن حشایه زدند و در ترکیه، مطالبی را به حاشیه که در متن بود افزودند . یکی از انتشارات کتاب امام را چاپ کرده بود . پیش از انتشار ، یک نسخه از آن را برای من آوردند . من کتاب را نزد امام بردم . پشت جلد این کتاب از امام تجلیل فراوان شده بود . چشم امام به پشت جلد این کتاب افتاد ، به اندازه ای ناراحت شد که کتاب را به گوشه ای انداخت و فرمود : به من نمی گویند ( بدون اجازه من این کارها را می کنند ) باید از نوشته از بین برود ! من با دیدن عصبانیت حضرت امام، جرات نکردم حرفی بزنم . بیرون آمدم و به شخصی که متصدی انجام این کار بود گفتم: این نوشته بایستی از بین برود و هیچ فایده ای ندارد ؛ زیرا اگر امام حرفی بزنند همان است و سپس جریان را تعریف نمودم . متصدی چاپ کتاب عرب زبان بود . وی تا به حال جریانی این چنین را ، نشنیده و ندیده بود. بنابراین پویسته با شگفتی می پرسید : این آقا کیست ؟ هم اکنون نیز اگر رساله هایی را که در آن زمان در نجف چاپ شده ببینید ، متوجه می شوید که نوشته های پشت جلد کتاب را بعدا از بین برده اند .
(به نقل از عبدالعلی قرهی ، برگرفته از مصطفی وجدانی ، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ سیزدهم ، ج 6 ،ص 147.)
بعد از درگذشت مرحوم آیه الله حکیم ، شب بلند گوها اعلام کردند که آقای حکیم فوت کرده است . آن شب امام در نجف پشت بام بودند .
یکی از برادران گفت : متوجه شدم صدای گریه می آید و دیدیم که امام نشسته و گریه می کند روز بعد امام فرمودند که همه را جمع کنید و به آنها بگویید در هیچ مجلسی شما حق ندارید از من دفاع کنید و اسم مرا بیاورید گر چه سیلی به گوش مصطفی بزنند و اگر به من هم فحش دادند شما چیزی نگوئید . (فرازهائی از ابعاد روحی امام ، ص 72)
اوایل نهضت برخی از روحانیون در قم به زندان افتادند . از جمله آنان مرحوم شهید (محلاتی ) بود . امام در همان اوایل آنها را جمع کرد و فرمود : اگر برای من این کار را کرده اید و زندان رفته اید ، من نه پاداشی دارم به شما بدهم و نه اینکه اقدامی می توانم بکنم . خوب التماس دعا ! برای من این کار را نکنید ! اگر برای خدا این کار را می کنید صبر کنید و از این چیزها باکی نداشته باشید و کار خودتان را انجام بدهید .
(حسین رودسری ، پرتوی از خورشید ، تهران ، موسسه چاپ و نشر عروج ، چاپ اول ، 1378 ص 24)
Design By : Pichak |