آسمان مال من ...
حضرت امیر مومنان (ع) در مذمت زنان می فرماید : ( معاشر الناس ! ان النساء نواقص الحظوظ ، نواقص العقول ... و اما نقصان عقو لهن فشهاده امراتین کشهاده الرجل الواحد ... ) (نهج البلاغه ، خطبه 80 ) ثانیا: روایات در صدد تعریف جایگاه واقعی و تکوینی زن است ؛ زیرا همان گونه که گفتیم زن به جهت شاکله وجودی که دارد برخی شغل ها و کارها از او برداشته شده است . پس نقص عقل زن نتیجه غلبه ملکاتی است که در سرشت او به ودیعت گذارده شده است و با موفقیت او در به حرکت درآوردن جامعه تاثیر دارد . و این منجر به نقص ذاتی عقل زن نیست ، بلکه به جهت ضرورت اجتماعی ، زن احتیاج به تعقل این گونه امور ندارد . به لحاظ موقعیت اجتماعی که دارد عقلش در اداره امور کشور و جنگ و قضاوت و ... ناقص است ؛ گر چه در مورد دیگر وظایف الهی که بر عهده او گذارده شده عقلش در حد خود کامل می باشد . ثالثا: این کلام از حضرت در ضمن خطبه ای است که بعد از جنگ جمل ایراد شده است و معلوم است که حضرت دسته خاصی از زنان را مورد سرزنش قرار داده است ؛زیرا ما در بین زنان افرادی همانند حضرت زهرا(س) و خدیجه کبری(س) و ام سلمه (س) و دیگران را دیاریم که از زنان صالحه اسلامند . شخصی از امام علی(ع) پرسید: چه عددی بر 2، 3 ، 4 ، 5 ، 6، 7 ، 8 ، 9 ، 10 ، قابل تقسیم است ؟ فاطمه همسر سعید بن زید و هواهر عمر بن خطاب کسی بود که با همسرش از همان آغازی که خورشید اسلام درخشیدن گرفت ، اسلام آورد و در راه اسلام نیز بسیار ثابت قدم بود. از جمله زنان با شهامت که تاریخ صدر اسلام از جمله به نیکی یاد کرده است « سهله دختر ملحان » است که کنیه اش « ام سلیم » بود . وی در دوره جاهلیت با مردی به نام «مالک» ازدواج کرد و دارای پسری به نام « انس » گردید . از جمله زنانی که در جنگ ها یاری گر حضرت رسول(ص) بودند و نقش پرستاری از مجروحین را داشتند ،می توان از حمنه ، سهله ، سلمه همسر پیامبر و ... را نام برد . مسأله مسح پا در وضو حدیثی از امام صادق(ع) فرمود: به درستی که خداوند متعال زمانی که آسمان و زمین را خلق کرد دو دریا خلق کرده است ؛ یکی دریایی گوارا و دیگری دریای تلخ ، پس خداوند ادم را از دریای گوارا خلق کرده سپس بر آن آب شور ریخت ( چون آن را خمیر شد ) پس گل ادم خلق شد آن را برگرفت و به شدت بمالید ، سپس آن را به حال خود واگذاشت ( تا آن چه می خواهد ) ، پس زمانی که خداوند متعال اراده کرد که روح در آن دمیده شود به صورت شبح آن را قائم کرد .
ای جماعت مردم !همانا زنان نقصان ایمان ،نقصان بهره ها (ارث) و نقصان عقل می باشند ... و اما نقصان عقول آنها ، به همین جهت که گواهی دو زن همانند گواهی یک مرد است .
اشکال شده که این حدیث با کرامت زن سازگاری ندارد .
پاسخ : اولا عقلی که مرد بیش از زن دارد یک فضیلت است نه معیار فضل .
توضیح مطلب این که : عقلی که در زن و مرد متفاوت است عقل اجتماعی؛ یعنی درنخوه مدیریت ، در مسائل سیاسی ، علمی و تجربی و ریاضی است ،ولی آیا می توان گفت : هر کس در این مسائل برتر بوده و عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیک تر است ؟ آیا این عقل مایه تقرب به خداست ؟
یا آن عقلی که به توسط آن خداوند عبادت شده و کسب بهشت می شود مایه تقرب است ؟ عقلی که موجب تقرب می باشد همان است که از رسول خدا(س) درباره نام گذاری آن با این اسم چنین آمده است : (عقل چیزی است که انسان به وسیله آن نیرو، غرایز و امیال را عقال کرده و می بندد) اگر کسی در مسائل سیاسی یا اجرایی عاقل تر و خردمندتر بود ، نشانه آن نیست که به خدا نزدیک تر است ، چه بسا همین هوش سیاسی یا علمی او را به جهنم بکشاند . چه بسا مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد اما توان عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد . هر کس بتواند بهتر ازدیگری غرایز را در هم بکوبد و امیال نفسانی را تعدیل کند و بهشت را کسب نماید او به معنای حقیقی عاقل تر است . پس اگر تفاوتی هست در مسائلی است که سود و زیان ندارد .
حضرت در حالی که سوار اسب خود بود، بی درنگ فرمود « روزهای سال را ، در روزهای هفته ضرب کن .»
آن گاه اسب خود را تاخت و رفت .
در آن زمان ، معروف بود که تعداد روزهای سال 360 است . اگر 360 را در 7 ضرب کنیم ، حاصل ضرب آن 2520 خواهد بود که به تمام این اعداد قابل قسمت است و خورده نمیشود .
یکی زا این زنان که شایدنام کمتری از او برده شده زنی بود به نام « ام سنان اسلمی» وی در حالی که بسیار مبادرت به شرکت در این فریضه مهم می کرد . در جنگ پیامبر با یهودیان خیبر ، خود این زن به پیامبر پیشنهاد کرد تا درکنار پیامبر بجنگد .
اما پیامبر از او خواست که برای پرستاری در کنار همسرش ام سلمه باشد . وی احادیث بسیاری از پیامبر نقل کرده است .
از جمله زنان دیگر پرستار در جنگ می توان از حضرت فاطمه زهرا(س) نام برد که شیوه های نوینی در بستن زخم مجروحین مثل استفاده از خاکستر آتش برای ضد عفونی کردن زخم و ... استفاده می کردند .
از زنان دیگر می توان از «امیه» دختر قیس غفاری یاد کرد که در سن 14 سالگی به اسلام گروید و در جنگ خیبر که 17 سال داشت شرکت کرد . پیامبر خدا به او در جنگ وظایفی محول کرد که وی به خوبی آنها را انجام می داد . به همین دلیل پیامبر جایزه ای به او اهدا کرد که گردنبندی بود که امیه تا زمان مرگ آن را از خود جدا نکرد و وصیت کرد که آن را به همراهش دفن کنند .
از زنان دیگر پرستار در جنگ « کعبیه دختر سعید اسلمی » بود که در غیر از جنگ هم به پرستاری مجروحین مشغول بود. برای او در مسجد خیمه ای برافراشته بودند که به درمان مجروحان بپردازد. وی از پرستاران سعد بن معاذ بود . کعبیه با وجود امکانات ناچیز، زخم های مجروحین را پانسمان و به ساختن داروهای ساده مبادرت می کرد و خدمات بهداشتی چشمگیری انجام می داد . در جنگ خیبر هم در رکاب پیامبر، انجام وظیفه کرد . پیامبر نیز از غنایم ، به او سهمی برابر یک سرباز جنگی داد .
به تحقیق مسلمانان در امورى از عقیده و جوانب دین با هم اختلاف دارند کسى که این اختلافات را دنبال مىکند ملاحظه مىکند بعضى از این اختلافات متوقع است. زیرا این موضوعات درهم، تعقیددار و پوشیده در ملابسات مختلف است به گونهاى که ممکن نیست که هر کسى در آن خوض کند پس کسى مىتواند در آن خوض کند که اهل آن باشد، اختلافات ظهور کرده و حقیقت بر مردم متشبه شده و حقیقت مخفى شده است مثل مسأله جبر و اختیار و مسأله به وجود آمدن قرآن و مسأله معاد جسمانى و بیشتر مسائل عقیدتى از این نوع. اگر این اختلافات ظاهرى در همین حد بود جاى سؤال و استفهام نبود چون خود دین در این جاها داراى منافذى است که باعث این مىشود ولى دنبال کننده این مسائل مىفهمد که این اختلافات از حد عادى تجاوز کرده است و داخل در امورى که اختلافات در آن بعید است شده است مثل اختلاف در کیفیت وضو، اختلاف در اینکه بسمالله در نماز جزء سوره است یا نه و اختلاف در حالت دستها در نماز و امثال آن از امورى که حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله شخصاً آنها را مکرراً و به مدت 13 سال انجام داده بود و دیده و شنیده شده بود از سوى مسلمانان. اختلاف در مثل این امور - که به گونهاى عجیب بوجود آمدهاند - نیازمند بحث و تحقیق گسترده تاریخى تا رسیدن به عامل حقیقى که در وراى این اختلاف غیر طبیعى قرار دارد مىباشد و بحث تاریخى در این زمینه مقدمهاى ضرورى براى بحث فقهى است.
و مسأله حکم پاها در وضو از جهت مسح یا غسل از جمله مسائلى است که وضوح آن واجب است و نباید در آن اختلافى باشد ولکن اختلاف متوقع است زیرا میدانى براى آراء فقها و مدارس فقهى است. بین قائلین به وجوب مسح و آنها امامیه و ابن عباس هستند و قائل به وجوب غسل و آنها بعضى از ائمه اهل سنت هستند و قائل به اختیار مانند محمد بن جریر طبرى و حسن بصرى، در آنچه رازى و غیره از او نقل کردهاند و قائل به وجوب جمع بین هر دو در وضو که نظر داود بن على ظاهرى و الناصر للحق از زیدیه.
وی همان طور که گفته شد چهار پسر داشت که همه در جنگ قادسیه کشته شدند .
از زنان شاعر دیگر «کبیشه» مادر سعد بن معاذ بود که در مرگ فرزندش - در جنگ خندق نوحه سرایی می کرد و اشعار سوزناک می سرود ، بسیاری در مرگ سعد مبالغه و گزافه می گفتند .
اما پیامبر فرمود : هر نوحه سرایی دروغ می گوید به جز مادر سعد بن معاذ
از زنان شاعر دیگر ام کلثوم خواهر حق طلب عمروبن عبدود بود که برادرش در جنگ خندق ، به دست توانای امیر مومنان علی (ع) کشته شد . وقتی خبر مرگ برادر به خواهرش رسید . از قاتل وی سوال کرد .
وقتی فهمید که علی(ع) قاتل برادرش است ، گفت : این افتخار برای برادر همه خانواده اش بس که به دست مردی بزرگوار و عالی مقام کشته شده است . وی زنی شاعر و اهل ادب بود و اشعار زیادی در مرگ برادر سرود . در این اشعار زیادی در مرگ برادر سرود . در این اشعار به تجلیل از شخصیت علی(ع) به عنوان قاتل برادر هم مبادرت شده است . ترجمه یکی از اشعار او این است : اگر کسی غیر از علی قاتل عمر بود بر مرگش همیشه گریه میکردم .
Design By : Pichak |