سفارش تبلیغ
صبا ویژن











آسمان مال من ...

یکی از شاگردان نزدیکش می گوید: شبی در شاهرود خواب دیدم در صحرایی بودم و حضرت صاحب الامر(عج) همراه با جماعتی گویا به نماز جماعت ایستاده بودند ،‏به عزم دستبوسی و دیدار جمال مبارکش نزدیک رفتم ، شیخ بزرگواری را دیدم که درکنار حضرت قرار گرفته بود و آثار و قارو کمال آن سیمایش آشکار بود . چون بیدار شدم . در اندیشه بودم که آن شیخ کیست ؟ که چنین به امام زمان(عج) نزدیک است ، برای یافتن وی به مشهد مشرف شدم ، او را ندیدم ، در تهران آمدم به وی برخورد نکردم ، به همین قصد به قم مسافرت نمودم ، در یک از حجره های مدرسه فیضیه او را مشغول تدریس دیدم ، پرسیدم این آقا کیست؟ گفتند میرزا جواد آقای ملکی است . خدمت ایشان رسیدم ، با گرمی و مهربانی مرا پذیرفت و به گونه ای به من فرمود: کی آمدی؟ گویا مرا دیده و شناخته ، و از آن قضیه نیز آگاه است ، از آن پس ملازم او شدم و او را چنان یافتم که در خواب دیده بود. (گنجینه دانشمندان ،‏ج 1 ص 232و233 و برنامه سلوک در نامه های سالکان ، ص 222).


نوشته شده در شنبه 85/9/11ساعت 10:41 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

شعر سهراب

سهراب سپهری در سروده های اولیه خود در اکثر اشعارش بوی ناامید و یاس حس می شود و خالی از قالب خوب و جا افتاده است. ولی پس از مدتی قالبی نسبتا قوی برای اشعار خود پیدا کرده که در حال تکمیل کردن آن بوده است.
ولی باز هم اشعارش خالی از امید و شادی است که از اسم اشعارش هم این گونه تصور می شود. به عنوان مثال :

«شکپوی»

بر آبی چین افتاد ، سیبی به زمین افتاد .
گامی ماند ، زنجره خواند .
همهمه ای : خندیدند. بزمی بود . برچیدند.
خوابی از چشمی بالا رفت . این رهرو تنها رفت ، بی ما رفت .
رشته گسست : من پنچم ، من تابم ، کوزه شکست : من آبم .
این سنگ پیوندش با من کو ؟ آن زنبور ، پروازش تا من کو ؟
نقشی پیدا ، آیینه کجا ؟ این لبخند ، لب ها کو ؟ موج آمد دریا کو ؟
می بویم ، بوآمد . از هر سو ، های آمد ، هو آمد ، من رفتم .
«او آمد . او آمد »

ولی بعد از سفر به هندوستان، سهراب تحت تاثیر عرفان و عرفای هند قرار گرفت.
پس از آن دید سهراب سپهری به دنیا و زندگی تا حد بسیار زیادی تغییر پیدا کرد و اشعار خود را پر از امید و آرزو و عشق سروده است مانند:

هر کجا هستم باشم .
آسمان مال من است .
پنجره ، فکر ،‏هوا ،‏عشق ، زمین  مال من است .
چه اهمیت دارد .
گاه اگر می رویند .
قارچ های غربت؟

 


نوشته شده در پنج شنبه 85/9/9ساعت 2:10 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

آیین نگارش، مطلب اول 
(برای کسانی که می خواهند خوب بنویسند)

پیام و آیین نوشته  

با آن که همه اجزای نوشته همچون تار و پود یک قالی در هم تنیده اند ، می توان به هنگام نقد و ارزیابی آن ، دو اقلیم را از هم بازشنناخت ؛ یکی گستره محتوا و پیام ، ودیگری قلمرو و قالب و آیین. از این رو ، می توان ویژگی های نوشته خوب را نیز در این دو قلمرو ارزیابی کرد: پیام (محتوا) و آیین (قالب )
البته پیام هر نوشته را می توان از جنبه های مختلف برریس کرد . یکی از تقسیم بندی های مناسب و کار بردی ، تقسیم پیام به چهار لایه معنایی است . در این تحلیل ، خواننده باید به هنگام مطالبه آثار ادبی چهار لایه معنایی را در آن ها جست و جو کند :

- معنای ظاهری. 
- معنای اخلاقی. 
- معنای تمثیلی یا نمادین .
- معنای روحانی یا عرفانی که مضمن حقیقتی جاوید است:
هنگامی می توان اثر ادبی را از لحاظ پیام و محتوا موفق دانست که این چهار لایه معنایی در آن ، به طورمتوازن حضور داشته باشند و مفهومی اصیل و ارزشمند را بیان کنند .

1. ویژگی های نوشته خوب از حیث پیام
یک. تناسب با مقتضیات زمان

نوشته خوب باید با نیازهای روزگار خود همساز و دمساز باشد . گذشته از اصول ثابت اعتقادی و برخی احکام که در همه روزگاران ثابتند . دیگر اصول و فروع را باید به تناسب مقتضیات زمان دریافت و به خواننده انتقال داد .

دو . هماهنگی بانیاز مخاطب

نوشته خوب پیش از شکل یابی واستوار شدن ، مخاطب را ارزیابی می کند . برخی ازنیازهای مخاطب فطری اند . یعنی پاسخ گویی به آن ها عین تعهد است ؛ و برخی زاید و «نیازنما» یند . در نوشته خوب ، خواننده باید پاسخ نیازهای فطری خود را بیابد ، خواه علمی باشد و خواه احساسی ، کاربردی ، تفریحی ، و جز آن ها . از این رو ، پس از دست بردن به قلم ، باید بدانیم ؛‏

- برای چه کسی می نویسیم .
- آن کسان چه نیازهای فطری و اصیلی دارند .
- آن راه را چگونه با قالب و زبان گفتاار خود هماهنگ و همنوا سازیم .

ادامه دارد



 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 85/9/9ساعت 1:21 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

حافظه شامل آن دسته از فعالیتهائی است که بصورت حفظ ،‏یادآوری ، تشخیص و انجام آنچه در گذشته آمخته شده است ظاهر می گردد. بعضی حافظه را یکی از اشکال یادگیری می دانند . دسته ای آن را نتیجه و دلیل یادگیری فرض می کنند . پاره ای از روانشناسان حافظه را فعالیتی می دانند که در عین ارتباط با یادگیری جدا از آن نیست .
به نظر این دسته فرد ابتدا چیزی را یاد بگیرد ،‏آنگاه آنرا حافظ کند و در موقع معین به خاطر آورد و بالاخره تشخیص دهد که این امر را در گذشته آموختهاست . حافظه حفظ و نگهدای است . یادآوری ، تشخیص و اجرا ،‏آثار و نتایج حفظ می باشند . آنچه در باره یادگیری گفته می شود در مورد حفظ قابل بحث می باشد روی این اصل نمی توان این دو جنبه از فعالیت ذهن را جدا از هم فرض نمود .

ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 85/9/9ساعت 10:8 صبح توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |


نوشته شده در سه شنبه 85/9/7ساعت 9:39 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

شاید نمی دانی که اندام پری ها
مثل تو می مانند اما دلبر ها
درتو شکوفا می شود در تو روان است
سرچشمه های عاشقی ها شاعری ها
پلکی بزن تا با نگاهت پر بگیرند
پروانه ها از پیله ی ناباوری ها
خورشید تااز بام من سر بر نیاری
سر می کشند از بام من خاکستری ها
از هر چه طوفان بی امان سبقت گرفتی
از ترک شهرآشوب در غارتگری ها
تا موج موج گیسوانت را گشودی
افتاد دنبالت نگاه روسری ها
عمریست چشم آبیت را در طوافند
آبی ترین ها چرخه ی نیلوفری ها
پس شهرزادی شو هزارویک شبم را
ای بانوی افسانه ها افسونگری ها
سهم من از تو گریه های ناگزیر است
لبخندها همواره سهم دیگری ها


نوشته شده در سه شنبه 85/9/7ساعت 1:44 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

تو که جان جهانی و زنده ترین ،‏ تو که نبض زمانی و روح زمین قدمی ز حوالی من بگذر نفسی به کنار دلم بنشین تو و لحظه به لحظه جوانه زدن ، من و موی خیال تو شانه زدن من و راه هر آنچه بهانه زدن که بیا که چنان، که بیا که چنین نفسم تو که باشی زنده شوم همه تن تن قلب تپنده شوم که پری بزنم که پرنده شوم که هوایی تو که پرنده ترین همه شب من و سایه ی دلهره ها ، شب و شیون و ضجه ی زنجره ها تو بیا که از آن سوی پنجره ها برهانی ام از شب چله نشین تو که عطر بهاری و بوی خدا ، منم عاشق و بیدل و بی سر و پا تو بیا تو بیا تو بیا تو بیا به سراغ من این من خسته ترین همه شب من و باد گسسته عنان ، به سراغ صدای تو دور جهان بدویم و نیابیم از تو نشان ، تو کجای زمان؟ تو کجای زمین ؟ منم و دو سه شعر بریده زبان دو نگاه غریبه ی دل نگران چه بگویم از این هه درد نهان که بیا و بخوان که بیا و ببین .

«محمد حسین صفاریان »

 


نوشته شده در سه شنبه 85/9/7ساعت 1:31 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

حدیثی از امام صادق(ع)

 فرمود: به درستی که خداوند متعال زمانی که آسمان و زمین را خلق کرد دو دریا خلق کرده است ؛ یکی دریایی گوارا و دیگری دریای تلخ ، پس خداوند ادم را از دریای گوارا خلق کرده سپس بر آن آب شور ریخت ( چون آن را خمیر شد ) پس گل ادم خلق شد آن را برگرفت و به شدت بمالید ، سپس آن را به حال خود واگذاشت ( تا آن چه می خواهد ) ، پس زمانی که خداوند متعال اراده کرد که روح در آن دمیده شود به صورت شبح آن را قائم کرد .

ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 85/9/7ساعت 1:10 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

با نگاهی سنتی نمی توان جامعه ای مدرن ایجاد کرد

بسیاری از مدرنیته را در امتداد دنیای سنتی می دانند و برخی هر کدام را متعلق به اندیشهای مجزا می شمارند . اما چه سنت و مدرنیته را در امتداد هم بدانیم و چه آنها را مجزا بشماریم باید به این نکته توجه داشت که هر یک از دو دنیا ، ویژگیهایی دارند که بمتنی بر اندیشه های خاصی هستند. دنیای سنتی آمیخته با اسطوره و حیرت آفرین است ؛ انسان سنتی با نقل زنده است و گره افکنی ها را از اوراد می طلبد و کمتر متکی به عقلانیت است اما دنیای جدید تعریف دیگر گونه ای از انسان، خواستها و زندگی او ارائه می نماید . انسان دنیای جدید انسانی عقلانی است و  اراده گرا چنان که می خواهد با اندیشه ، طبیعت را مطیع خود سازد .
بنابراین این دو دنیا مبانی خاص خود را دارند و اتکا به هر یک روش های آموزش ، تربیت و مدیریت مجزایی را می سازد . به همین سبب است که ورد از دنیای قدیم به دنیا جدید به چالشهای بسیاری همراه است . در دوره گذار که حد فاصل میان سنت و مدرنیته است ، بیشترین تناقص ها و تعارض ها رخ می نمایند . تفکر سنت پوست می اندازد و دنیایی نو متولد می شود اما بسته به آن که سنت به چه میزان در برابر اندیشه های جدید مقاومت کند این دوره به درازا می کشد . اما نکته مهم آن است که با اندیشه سنتی نمی توان دنیای جدید ایجاد و آن را اداره کرد . دنیای جدید محصول تفکرات جدیداست و بخصوص در حیطه عمل که با مدیریت اجتماعی در ارتباط است تفکر سنتی مانعی بزرگ برای رسیدن به پیشرفت های جدید است . اندیشه های شخص محور هماهنگ شود در نتیجه با تفکر برخاسته از فضایی سنتی و معتقد به آن ایجاد جامعهای پویا بسیار دشوار است . جوامع درگیر با مدیریت سنتی هر روز با تناقضهای بیشتری مواجه می شوند . از دنیای جدید دور می شوند هر چند تلاش کنند تا خود را مدرن سازند.

«جواد هاشمی»

 


نوشته شده در سه شنبه 85/9/7ساعت 12:47 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

هواپیمای آنتونف 74 روسی متعلق به نیروی هوایی سپاه که به مقصد شیراز و بندر عباس در حال پرواز بود ساعت 7 صبح امروز در فرودگاه مهرآباد تهران سقوط کرد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، این هواپیمای نظامی که حامل ‪ ۳۲‬تن از پرسنل سپاه و ‪ ۶‬خدمه بوده و بنا بر اظهارات مقامات مسئول ماموریت نظامی نداشته، هنگام تیک‌آف کردن در انتهای باند آتش گرفته و سقوط کرد. که بر پایه آخرین گزارش ها و اعلام رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سی وشش تن از سرنشینان آن کشته و دو نفر زنده مانده اند. خلبان این هواپیما، سید حسن بطحائی یکی از بهترین خلبانان نیروی هوایی سپاه پاسداران بوده است که خود نیز در این حادثه به شهادت رسید.

بنا بر این گزارش، هواپیمای آنتونف به مقصد شیراز ـ بندرعباس حوالی ساعت 7 بامداد امروز، به علت از کار افتادن یکی از دو موتور هواپیما، در منطقه مسیل رودخانه کن واقع در انتهای باند فرودگاه سقوط کرد. این نوع از هواپیماها، دارای ظرفیت ‪۵۰‬ نفر سرنشین هستند که تعداد سرنشینان این هواپیما ‪ ۳۲‬نفر اعلام شده‌است. و بنا بر اظهارات برخی منابع آگاه، این هواپیما در حال انجام ماموریت نظامی عادی بوده و حامل هیچ یک از فرماندهان سپاه نبوده است.

سردار سرلشکر صفوی که صبح امروز به مناسبت هفته بسیج در جمع کارکنان سازمان بازرسی کل کشور سخنرانی می کرد، در این باره اظهار داشت: این امر طبیعی است، هم بعد از رزمایش بزرگ پیامبر اعظم(س) و هم در هفته‌ی بسیج دشمنان باید کاری انجام دهند. دور تا دور ما را دشمنان کینه‌توز و عنود (گرفته) و در درون‌مان نیز بعضا منافقین وجود دارند.
وی اظهار داشت: طبیعی است. در هر صورت ایران در محیط خطر سیر می‌کند. در این هواپیما 32 پاسدار و 6 خدمه پروازی بودند و هنگامی که هواپیما از باند فرودگاه بلند می‌شود، منفجر می‌شود.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: این انفجار از نظر امنیتی و اطلاعاتی شواهدی را نشان می‌دهد و چون در هفته بسیج نیز بوده، معنا و مفهومی را در بر دارد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا همه سرنشینان هواپیما عازم ماموریت بوده اند، به خبرنگاران اظهار داشت: به دلیل دقیق نبودن اطلاعات، مصلحت نیست در این باره چیز بیشتری بگویم و تنها می‌دانم که 2 نفر از کل سرنشینان زنده مانده‌اند. وی همچنین، هر گونه گمانه‌زنی در خصوص علت سقوط هواپیما را قبل از تکمیل اطلاعات و بررسی‌ها ناصحیح دانست.

گفتنی است که بررسی‌ها برای مشخص شدن اینکه، علی جهان و شهرام روزبهانی، دو سرنشین زنده مانده از این حادثه، جزء سرنشینان این پرواز بوده‌اند، یا از کسانی که در بیرون از هواپیما و بر روی باند در حال حرکت بوده‌اند، همچنان ادامه دارد. و بر پایه اظهارات جانشین پایگاه هوایی قدر سپاه پاسداران جعبه سیاه هواپیما هم اکنون باز شده و کمیسیونی برای پیگیری علت حادثه تشکیل شده است.


نوشته شده در دوشنبه 85/9/6ساعت 2:9 عصر توسط احمدی عشق آبادی نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Design By : Pichak